بازهم غروب جمعه شد نیامدی...

 
                              
                            
                                   باز هم جمعه شدو غصه ی من تازه شده                                                  
درد این بی خبری بی حد واندازه شده

بازهم جمعه شد چشم به ره مانده شدم

باز از دوری تو خسته و در مانده شدم

باز هم جمعه شدو ازتو خبر نشنیدم

باز از بی خبری های دلم نالیدم

باز هم درد فراغ کمرم را خم کرد

باز دوری تو چشمان مرا پر نم کرد

باز هم جمعه شد وچشم به در منتظرم

شاید آورد صبا ازمه رویت خبرم

و باز هم غروب جمعه است و نیامد یار

و من اینک باز هم دست بردم تا بخوانم با تو

العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان

باز هم غروب جمعه شدو نیامدی

باز هم غروب جمعه شدو نیامدی

باز هم غروب جمعه شدو نیامدی
 
 

             

شعر...

 

 

 

نشسته ام که بهاری به این خزان بدهی

به غصه های دل من خودی نشان بدهی

دلیل غیبت تو اشتباه های من است

چقدر جای من آقا تو امتحان بدهی؟!

نشسته ام به دعا تا ادامه ی غم را

به ما ببخشی و زین پس کمی امان بدهی

جمعه ها دل من حالت دیگری دارد

چه میشود که به آن عطر جمکران بدهی!

چقدر مانده زمان تا زمان آن برسد

که ما شکسته دلان را دوباره جان بدهی؟

وضو گرفته ام از اشک چشم منتظرم

خودت بیایی و در کربلا اذان بدهی

وظايف منتظران   

   
 
                                    
 

در زمان غيبت امام زمان (عليه السلام) منتظران آن حضرت چه وظايفى بر عهده دارند؟

در تفكر شيعى انتظار موعود به عنوان يك اصل مسلّم پذيرفته شده، و از آن به عنوان برترين اعمال ياد شده و تأكيد شده است كه منتظر فرج باشيد و از رحمت خدا مأيوس نباشيد (به جهت طولانى شدن غيبت) چرا كه بهترين اعمال در پيش خداوند انتظار فرج است.
از بررسى اخبار و روايات معصومين(عليهم السلام)وظايفى چند در عصر غيبت براى منتظران استفاده مى شود:

1 ـ شناخت حجت خدا و امام زمان(عليه السلام): مهم ترين وظيفه ى يك فرد منتظر تلاش براى كسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان (عليه السلام) است; چرا كه انسان بدون شناخت امام و منزلت او نمى تواند وظيفه ى خود را در رابطه ى با او تشخيص دهد. در روايت آمده است: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية». «هر كس بميرد و امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.»

2 ـ تهذيب نفس و كسب فضايل اخلاقى (خود سازى فردى): منتظر واقعى هميشه در صدد كسب فضايل اخلاقى و آراسته شدن به صفات خوب انسانى است.

3 ـ تلاش براى اصلاح جامعه (خود سازى اجتماعى): تلاش براى برطرف كردن مفاسد اجتماعى از طريق امر به معروف و نهى از منكر و اهتمام براى تربيت نسل مهذّب و كارا و خلاصه آماده سازى زمينه براى ظهور امام زمان (عليه السلام)يكى از وظايف منتظر واقعى است، چون تا زمينه ى ظهور فراهم نگردد امكان ظهور امام زمان (عليه السلام)ميسر نخواهد شد.

4 ـ كسب آمادگى هاى فكرى و فرهنگى و نظامى براى يارى امام زمان (عليه السلام): چرا كه آن حضرت پس از قيام به يارانى نياز دارند كه حداقل در يكى از عرصه ها بتواند مفيد واقع گردد.

5 ـ توبه از گناهان

بريم ادامه مطلب...

 

 

ادامه نوشته

بهار احادیث  مهدویت ...

          

 

 

1- كسى از امام صادق (ع) پرسيد: چه مى‏گوئيد درباره كسى كه داراى ولايت پيشوايان است و انتظار ظهور حكومت حق را مى‏كشد و در اين حال از دنيا مى‏رود؟

امام (ع) درپاسخ فرمود: هو بمنزله من كان مع القائم فى فسطاطه - ثم سكت هنيئه - ثم قال هو كمن كان مع رسول الله:«او همانند كسى است كه با رهبر اين انقلاب در خيمه او(ستاد ارتش او) بوده باشد - سپس كمى سكوت كرد - و فرمود مانند كسى است كه با پيامبر اسلام (ص) در «مبارزاتش» همراه بوده است».(606)

عين اين مضمون در روايات زيادى با تعبيرات مختلفى نقل شده است .

2- در بعضى «بمنزله الضارب بسيفه فى سبيل الله»:« همانند شمشير زنى در راه خدا».

3- و در بعضى ديگر ...

 

            

 

ادامه نوشته

آثار انتظار ظهور مهدى (ع)  

                       

بعضى از ناآگاهان چنين پنداشته‏اند كه انتظار ظهور مهدى (ع) بر اساس آيات فوق(كه درمقاله قبل آمده است) ممكن است سبب ركود و عقب ماندگى يا فرار از زير بار مسؤوليتها و تسليم در برابر ظلم و ستم گردد، چرا كه اعتقاد به اين ظهور بزرگ مفهومش قطع اميد است از اصلاح جهان قبل از او حتى كمك كردن به گسترش ظلم و فساد است تا زمينه ظهور آن حضرت فراهم گردد.

اين سخنى است كه سالهاست بر سرزبان مخالفان و منكران قيام مهدى (ع) است و ابن خلدون به آن اشاره كرده است، درحالى كه مطلب كاملا برعكس است و انتظار اين ظهور بزرگ آثار بسيار سازنده‏اى دارد كه در ذيل به طور فشرده مى‏آوريم تا معلوم شود آنها كه چنين قضاوت كرده‏اند قضات عجولانه و حساب نشده‏اى است در برابر مساله‏اى كه هم در قرآن مجيد به آن شاره شده و هم در احاديث متواتره كه در كتب معروف اهل سنت و منابع مشهور شيعه آمده با صراحت مطرح شده است .

فواید و آثار انتظار چیست؟

حقيقت انتظار و آثار سازنده آن

              

      به دليل سنكين شدن صفحه نخست بقيه در ادامه مطلب...

 

 

ادامه نوشته

علائم ظهور امام زمان(عج)

علائم ظهور امام زمان(عج)

 
ظهور حضرت حجت(عج) از اموري است كه در اسلام نسبت به آنها به شدت تأكيد شده و در حتميت آن ذره اي شك و شبهه وجود ندارد. پيش از اين گفتيم كه در آياتي نظير آية 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است كه فرمانرواي زمين گردند و بر آن سيطره يابند.




صحبت كردن از حضرت مهدي(ع) و نشانه هاي ظهور ايشان در واقع صحبت كردن از حوادثي است كه بناست در آينده اتفاق بيفتد و لذا بجاست كه از خود بپرسيم: اگر در مورد احاديث نقل شده در اين زمينه بررسي اسناد صورت گرفت و مطمئن شديم كه آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آيا مي توان مطمئن بود كه حتماً همة آن حوادث آن گونه كه در روايات شريف ما آمده اند وقوع يابند؟ پاسخ به اين..

 

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

دل نوشته - حرف های دلتنگی با امام زمان ,

   

                  

سلام آقا جون

روزها و شب ها می رن و میان ولی آقا جون هنوز نیامدی. این جمعه هم گذشت.

نمی دونم چند تا جمعه دیگه باید چشم انتظارت باشم. هیچی بدتر از چشم انتظاری نیست. آقا جون دلم تنگه خیلی. آقا دعا می کنم هر چه زودتر موانع ظهورت برطرف بشه و بیای. می دونم این زمان خیلی دور نیست. روزی که میای و چشمامون نورانی می شه به چهره شما. آقا جون انشاالله امسال نیمه شعبان خودتونم باشید با هم میلادتون رو جشن بگیریم. ما هم خودمون و آماده می کنیم. تا زمانی که اومدی شرمنده تون نشیم.

آقا جونم دوست دارم خیلی بیشتر از اون چه در ظرف وجود این دنیا بگنجه.

پس به امید روز ظهور

شعر.

بنویس که هرچه نامه دادم نرسید

 

 بنویس که یک نفر به دادم نرسید

 

بنویس قرار من و او هفته بعد

 

 این جمعه که هرچه ایستادم نرسید

 

 . . .

 

صدای امدنت

                                   

 

 

از عمق ناپيداى مظلوميت ما ، صدايى آمدنت را وعده مى داد .

صدا را ، عدل خداوندى صلابت مى بخشيد ومهرِ ربانى گرما مى داد .

وما هر چه استقامت ، از اين صدا گرفتيم وهر چه تحمل ، از اين نوا دريافتيم .

در زير سهمگينترين پنجه هاى ...

                                                          در ادامه مطلب 

ادامه نوشته

کی می آیی ...؟؟؟ -

                     

                 

 

 

کی می آیی که کران تا بیکران دلم را برایت چراغانی کنم وچشمانم را فرش قدومت نمایم؟

بیا که بهار بی صبرانه مشتاق آمدن توست وقلبم جویبار اشکهایی که هرروز وشب برای فراق تو ریخته می شوند0 یاس سفیدم!بیا که با ظهورت آیه"والنهار اذا تجلی" تأویل گردد.

بیا که چشمه سار وجودم سخت خشکیده وفریاد العطش برآورده،

بیا تا از نرگس چشمانت عطری برای سجاده ام بگیرم....

بیا و مرا زائر شهر قاصدکها کن، بیا...

دلم برای ورود هر عشقی غیر از عشق تو بن بست است ودیده ام جز برای فراق تو نمی بارد.

بیا که هجر تو آیه "ان عذابی لشدید" را تفسیر می نماید.

آقا جان! بحق کوچه وچادر خاکی بیا، بیا که سید علی ما تنهاست و چاهی ندارد که غصه هایش را با او در میان بگذارد.

بیا و رأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمیند.

ای پیدا ترین پنهان من! تا تو بیایی مروارید چشمانم رابرای سلامتیت صدقه می دهم وبرای آمدنت روزه سکوت می گیرم وبا جام وصال تو افطار می نمایم.

نذر کرده ام که بیایی تا جان شیرین را فرش قدمهایت نمایم. پس بیا که نذر خود را ادا کنم0 ای آفتاب عمر! تا تو بیایی انتظار را قاب میکنم وبر لوح دلم می کوبم.

فریاد را حبس می کنم و به سکوت اجازه حضور می دهم. در نبود تو جام تلخ فراق را سر می کشم و سر به دوش هجران می نهم و برای آمدنت دعا می کنم.

به امید آنروز هزار و صد و هفتادمین شمع را روشن می کنیم ومنتظرت می مانیم.

به خدای کعبه می سپارمت وسبد سبد نرگس و یاس چشم براهی میکنم.

کاش می شد که خدا اجازه ظهورت می داد...

کاش می شد که در این دیار غربت و میان موج غمها به سکوت سرد وسنگین رخصت خاتمه می داد ...

کاش می شد جمعه ما شاهد ابروی زیبای تو می شد دیده نا قابل ما فرش کیسوی تو می شد...

کاش می شد انتظار منتظر بپایان رسد و هوا میزبان یاسها و نسترنها خاک پای مهدی زهرا شود کاش می شد تو هم از انتظار خسته شوی و برای فرج دعا کنی...

کاش می شد ...

اقا ببين....

 

      چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم نه ولی

برای عده ای چه خوب شد نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام

دوباره صبح ظهر نه، غروب شد

ظهورت ...

 

   

 

      

دیری است که دعاهایمان »ندبه« شده است و هر صبح جمعه مشعل چشم های ما با زلال اشک روشن می شود. و من در کوچه های سرگردان »غیبت« تو را می جویم شاید مرا به میهمانی نگاهت بخوانی.


کویر وجودم در انتظار باران ظهور توست


و برکه کوچک هستی ام به نظاره دریای حضورت.


پیکر خسته به خاک نشسته ام را تنها تو و یاد تو به دیار قرار می رساند


آه، ای حضور! ای دریای نور!


دلم در کوچه پس کوچه های انتظار گرفته است، به دنبال روزنه ای، نسیمی، آوایی، نمی دانم، در پی کسی هستم.



ادامه نوشته

مهدی جان...

 

                            

 

مهدی جان...


روز را با یادت شب می کنم و هر شب منتظرت هستم. در تاریکی شب های ظلمانی، منتظر شنیدن صدای گامهایت درپس کوچه های انتظار هستم. آری من منتظر او هستم که خود نیز منتظر است.


سالهاست که شیعیان، این مظلومان همیشه تاریخ، انتظار آمدن لحظه ای را می کشند، انتظار آن لحظه که عطر و بوی خوش محمّدی صلّی اللّه علیه و آله سراسر جهان را یکبار دیگر معطر کند. انتظار آن لحظه ای که خاطره مظلومیّت زهرا و علی و فرزندانشان را در خود نهفته دارد. انتظار لحظه ای که در آن طنین: «أین الطالب بدم المقتول بکربلاء» زمین و آسمان را فرامی گیرد.


در آن لحظه نوگل نرگس و امید شیعه از راه می آید. از سفری دور، به دوری قرنهای طولانی، کوله بار سفر «انتظار» را زمین نهاده و از درون آن، سبزی و طراوت و عدل و عدالت را که ارمغان سفر برای منتظران چشم به راه است بیرون می آورد. می دانم خود او نیز منتظر آن لحظه است، لحظه ای که در زمین و آسمان بانگ: «أین المضطرّ الّذی یجاب إذا دعی» طنین انداز شود. منتظر لحظه ای که تکیه به دیوار کعبه داده و بانگ برآورد: «أنا بقیّةاللّه، (بقیة اللّه خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین)»، منتظر لحظه ای که وعده حق تحقق پذیرد و «جاء الحق وزهق الباطل» تحقق یابد. منتظر لحظه ای که مستضعفان به امر خداوند وارثان زمین شوند و پرچم «سبز آل محمّدصلّی اللّه علیه و آله» در سراسر گیتی به اهتزاز در آید.


در پس این قرنها چشمانم به در دوخته شده است و منتظر آمدنت هستم.


هر صبح جمعه سراغت را از باد صبا می گیرم، نشانی از کوی آشنای تو می پرسم، اما باد صبا چون همیشه پاسخی ندارد. آه که غروب جمعه چه دل گیر است، چشمهای ابری منتظران هوای باریدن دارد. هفته ای دیگر نیز بی گل روی مولا سپری شد، چه سخت و طاقت فرساست: «عزیزٌ علیّ أن أری الخلق ولاتری ولاأسمع لک حسیسا ولانجوی».


همه شب منتظرت هستم تا اگر شبی گذرت به کوچه دل مان افتاد واز روی کرم، گوشه چشمی به کوچه تاریک دل ما کردی و آن را از نور خود منوّر ساختی، در خواب غفلت فرو نرفته باشم.


شبها را به این امید روز می کنم و روزها را به این امید شب که تو بیایی. بیایی و دلهای زخم خورده مان را مرهم گذاری.


دیگر روزهای هفته برایم معنا ندارد، تنها به جمعه می اندیشم، ای کاش هر روز جمعه بود و جمعه ای معطر نزدیک جمعه «موعود»، جمعه ای پر از عطر اقاقی ها، جمعه ای به عطر خوش محمّدی[صلّی اللّه علیه و آله]، جمعه ای سرخ و حسینی[علیه السلام]، جمعه ای سفید به پاکی دل منتظران عاشق و جمعه ای سبز به سبزی «جمعه حضور».